نسب :
امام حسن مجتبی علیه السلام
نوع بقعه :
امامزاده
امامزاده یحیی در محلهای به همین نام در حاشیه شمالی بلوار آیتالله مدنی شهر همدان قرار دارد.
این بنا دارای دو ورودی میباشد که یک درِ آن به داخل کوچه و درِ دیگر به بلوار باز میشود. ورودی اصلی این امامزاده در ضلع غربی دارای سردری قوسدار و دو مناره ساده است. در هنگام ورود به حیاط، طاقنمای زیبای ورودی امامزاده دیده میشود که دور تا دور آن آینهکاری شده اما در برخی قسمتها از بین رفته است. در چهار گوشه جبهه خارجى ساختمان مقبره، راهپلههایى براى دسترسى به حجرههاى طبقه دوم و پشتبام وجود دارد.
بقعه در وسط حیاطی بزرگ و مستطیل شکل قرار دارد که دیوارههای شمالی، جنوبی و شرقی، آن را محصور کردهاند. مقبره دارای پلان مستطیل شکل و دوطبقه است و در هر ضلع آن ایوانی کشیده شده است که با یک ورودی قوسدار به داخل بقعه راه مییابد. ورودی اصلی که در ایوان غربی قرار دارد، آینهکاری شده است و در آن اشعاری از محتشم کاشانی و ذکر نام پنج تن و تاریخ 1306 به چشم میخورد. داخل بقعه، حرم مربع شکل بزرگى به ابعاد 6 متر در وسط قرار دارد. در میان حرم، ضریح چوبى به طول 260 و عرض 182 و ارتفاع 108 سانتىمتر روى پایه مرمرى از سنگهاى قدیمى قرار دارد که در حدود 15 سانتىمتر ارتفاع دارد. در داخل ضریح صندوقى به طول 174 سانتىمتر و عرض 1 متر با ارتفاع 104 سانتىمتر قرار گرفته است. در دو سوى طول صندوق، منبتکاریهای زیبایی انجام شده که به قرنهاى هشتم و نهم هجرى قمری مربوط است.
در کتیبههای این بنا نوشتهای که مشخص کننده صاحب بقعه و زمان احداث آن باشد، دیده نمیشود و بر روی قبر امامزاده نیز، سنگ نوشتهای وجود ندارد اما بر اساس سنگ عقیق مرمرینی که چند سال پیش از زیر خاک بیرون آورده شد و اکنون بر روی دیوار بقعه نصب شده است، صاحب مزار یحیی نام دارد.
با توجه به تزئینات بنا، به نظر مىرسد این بنا از آثار سدههاى هشتم تا دهم هجرى قمری است و رواق آن را در دوره صفویه بر اطراف آن افزودهاند. دیوارکشی حیاط و ایجاد طاقنماهایی در دیوارها و آینهکاریهای آن نیز در دوره قاجاریه انجام شده است.
نسب این امامزاده با هشت واسطه به امام حسن مجتبی(ع) میرسد.
در سمت شرقی حیاط مسجدی است با شبستان بزرگ که قبلاً جزو حیاط زیارتگاه بوده است. بنای این مسجد از آثار دوره صفویه است. بنا به اظهارنظر امامان جماعت مسجد، در سمت غربی حیاط امامزاده، غسالخانهای بوده است که آب آن از چشمهای به نام «چشمه خانم یزدی» تأمین میشد که تا اواخر دوره قاجار چشمه و غسالخانه وجود داشت.
بازدید مدیر عامل شرکت عمران و مسکن سازان استان همدان به همراه کارشناسان واحدهای فنی و حقوقی و املاک شرکت از مجتمع فولاد ویان همدان
در ضمن این بازدید جلسه ای با شرکت تعاونی مسکن کارکنان مجتمع فولاد ویان همدان برگزار گردید ، علیهذا در طی بازدید بعمل آمده تلاش مدیران ،کارکنان و کارگران مجتمع فولاد ویان همدان ستودنی و قابل تقدیر و قدردانی می باشد ، کارگرانی که در درجه حرارت بسیار بالا با زبان روزه نسبت به انجام خدمت صادقانه اقدام می نمایند.
مجتمع فولاد ویان از واحدهای صنایع مادر، مهم و حائز اهمیت استان همدان می
باشد که در دولت نهم جواز تاسیس اخذ نمود و توانست در حداقل زمان ممکن و
تحت شرایط بحران های اقتصادی دنیا به بهره برداری برسد.
مجتمع فولاد ویان قادر است شمش فولاد آلیاژی سبک ساختمانی (بیلت) به ظرفیت 550 هزار تن سالیانه تولید نماید و در اراضی کبودر آهنگ قرار گرفته است. این مجتمع تولیدی با سرمایه اولیه 135 میلیارد تومان و سرمایه ارزی 56/5 میلیون یورو فرصت اشتغال برای 325 نفر را در بخش صنعت فولاد کشور فراهم نموده است. همچنین تکنولوژی این واحد صنعتی از شرکت فوست آلپین اتریش می باشد (مدرنترین تکنولوژی تولید فولاد توسط کوره های قوس الکتریکی در ایران). این مجتمع با 100% سرمایه گذاری بخش خصوصی در 386 هزار متر مربع مساحت در مدت سه سال و هشت ماه در 42 کیلومتری همدان ساخته شده است.
کار بسیار هنر را بنیاد
همت ای اهل هنر بار دگر
تا شود کل وطن خرم و شاد
هنر کارگران است که ایران آباد
کارگران از شریف ترین طبقه اجتماع هستند
زیرا چرخش دست و بازوی آنها باعث چرخش چرخه های زندگی جامعه و امتداد رگه های حیات در مجاری هستی است
حضرت علی(ع) عرقِ جبین می ریخت
و در کِشتزار کار می کرد تا کارگران برخود ببالند که رهبر آزاده شان نیز بر کارگری افتخار می کرد
با تشکر از کلیه مسئولین ،مدیران ،کارکنان و کارگران مجتمع فولاد ویان همدان
محمدعلی اسدی مدیر عامل شرکت عمران و مسکن سازان استان همدان ضمن گرامیداشت
یاد و خاطره راوی فرهنگ همدان مرحوم عباس فیضی اظهار کرد: منزل مسکونی
مرحوم فیضی یکی از عناصر واجد ارزش معماری است که جزو منطقه فرسوده مرکزی
شهر همدان و در بلوار هگمتانه همدان قرار دارد و مساحتی بالغ بر 242 متر
مربع را شامل میشود که بر اثر عوامل طبیعی دچار آسیب شده است واکنون در حال مرمت می باشد.
وقتی حکمی به حق صادر شد و ستمدیده ای از زیر بار گران ستم برخاست، حاکم خود را فرشته ای می بیند که در پیکر آدمیست و جانش به طرف آسمانها میل می کند.
دکتر جعفری لنگرودی
« آنچه درباره چک باید بدانیم (2) »
تکالیف بانک:
پس از اینکه دستور عدم پرداخت چک به امضای صادرکننده یا ذینفع یا قائم مقام آنها به بانک تسلیم شد بانک، پس از احراز هویت دستور دهنده از پرداخت وجه آن خودداری خواهد کرد. در صورت مراجعۀ دارندۀ چک نیز بانک گواهی عدم پرداخت را با ذکر علت، صادر و تسلیم مینماید (ماده 14). ضمناً بانک مکلف است در موردی که دستور عدم پرداخت مطابق ماده 14 قانون صدور چک صادر میشود وجه چک را تا تعیین تکلیف آن در مرجع رسیدگی یا انصراف دستوردهنده در حساب مسدودی نگاهداری نماید.
در صورتیکه دستوردهنده ظرف یک هفته گواهی تقدیم شکایت خود را به مراجع قضایی تسلیم بانک ننماید بانک مکلف است در صورت تقاضای دارندۀ چک، وجه آن را پرداخت کند.
تکلیف دستور دهنده:
کسی که به بانک دستور عدم پرداخت چک را میدهد اعم از صادرکننده یا ذینفع یا قائم مقام آنها، مکلف است شکایت خود را به مراجع قضایی تسلیم و حداکثر ظرف مدت یک هفته گواهی تقدیم شکایت خود را به بانک تسلیم نماید. در غیر این صورت پس از انقضای مدت مذکور، بانک باید از محل موجودی به تقاضای دارندۀ چک وجه آن را پرداخت کند.
حق شکایت دارندۀ چک و مجازات دستوردهنده:
دارندۀ چک میتواند از کسی که دستور عدم پرداخت داده، شکایت کند. هرگاه خلاف ادعایی که موجب عدم پرداخت شده ثابت گردد دستوردهنده به حبس تعزیری از شش ماه تا دو سال و ممنوعیت از داشتن دسته چک به مدت دو سال یا در صورتی که صادرکنندۀ چک اقدام به صدور چکهای بلامحل نموده باشد به مجموع مبالغ مندرج در متون چکها و نیز پرداخت کلیۀ خسارات وارد شده به دارندۀ چک محکوم خواهد شد.
چک وعدهدار:
چک وعدهدار، چکی است که تاریخ مؤخر داشته باشد مانند آنکه چک در روز اول دیماه 1383 صادر شود ولی تاریخی که بر روی چک نوشته شده روز اول بهمنماه 1383 باشد. قانون تجارت تصریح میکند که پرداخت وجه چک نباید وعده داشته باشد (ماده 311 ).
میتوان برای این نوع چک، گواهی عدم پرداخت صادر نمود. واگذاری چک وعدهدار برای وصول در بانکها مجاز نیست مگر طوری باشد که در زمان رسیدن چک به بانک، دیگر وعدهدار نباشد.
مسئولیت تضامنی صادرکنندۀ چک و پشتنویسها:
صادرکنندۀ چک و کسانیکه آن را پشتنویسی کردهاند در مقابل دارندۀ چک، مسئولیت تضامنی دارند. در صورت پرداخت نشدن چک، دارندۀ چک میتواند به هر کدام از آنها که بخواهد یا به دو یا چند یا به تمام آنها رجوع نماید. همین حق را هر پشتنویس نسبت به صادرکنندۀ چک و پشتنویسهای ماقبل خود دارد. اقامه دعوی علیه یک یا چند نفر از مسئولان چک، موجب از بین رفتن حق رجوع به سایر مسئولان چک نیست. اقامهکنندۀ دعوی ملزم نیست ترتیب پشتنویسی را از حیث تاریخ رعایت کند. در حال حاضر دارندۀ چک با در دست داشتن گواهی بانک دایر بر عدم پرداخت وجه آن میتواند به اقامۀ دعوی مدنی علیه صادرکننده و ظهرنویسها مبادرت نماید.
ضمانت چک:
هرگاه کسی پشت چک را با قید اینکه ضامن صادرکننده یا ضامن پشتنویس چک میباشد امضا کند فقط با کسی مسئولیت تضامنی خواهد داشت که او را ضمانت کرده است.
تأمین، وجهالضمان یا ضمانتنامۀ بانکی:
طبق ماده 18 قانون صدور چک، رسیدگیکننده به جرایم مربوط به چک بلامحل از متهمان (در صورتیکه اتهام متوجه آنها باشد) حسب مورد یکی از قرارهای تأمین کفالت یا وثیقه (اعم از وجه نقد یا ضمانتنامۀ بانکی یا مال منقول یا غیرمنقول) را اخذ مینماید.
صدور چک به وکالت یا نمایندگی:
طبق ماده 19 قانون صدور چک در صورتیکه چک به وکالت یا نمایندگی از صاحب حساب اعم از شخص حقیقی یا حقوقی صادر شده باشد؛ صادرکنندۀ چک و صاحب حساب هردو مسئول پرداخت وجه چک هستند و اجرائیه و حکم ضرر و زیان براساس تضامن علیه هر دو صادر میشود. بهعلاوه امضاکنندۀ چک طبق مقررات این قانون، مسئولیت کیفری خواهد داشت مگر اینکه ثابت نماید که عدم پرداخت مستند به عمل صاحب حساب یا وکیل یا نمایندۀ بعدی اوست که در این صورت کسی که موجب عدم پرداخت شده، از نظر کیفری مسئول خواهد بود.
گواهی عدم پرداخت:
گواهی عدم پرداخت در ورقهای به نام گواهینامۀ عدم پرداخت که به آن برگ برگشت نیز گفته میشود در بانک صادر میشود و دراختیار دارندۀ چک قرار میگیرد. این گواهینامه در سه نسخه تنظیم میشود. نسخه اول به دارندۀ چک تسلیم و نسخه دوم جهت اطلاع به صادرکنندۀ چک، ارسال میگردد و نسخه سوم نزد بانک، ضبط و نگاهداری میشود.
موارد صدور گواهینامۀ عدم پرداخت:
مواردی که بانک مکلف به صدور گواهی عدم پرداخت است عبارتند از:
الف ـ وقتیکه چک کلاً یا بعضاً بیمحل باشد.
ب ـ وقتیکه چک به عللی از قبیل عدم مطابقت امضای صادرکننده با نمونه امضای موجود او در بانک یا قلمخوردگی در متن چک یا اختلاف در مندرجات چک و امثال آن قابل پرداخت نباشد.
ج ـ وقتیکه حساب صادرکنندۀ چک مسدود باشد.
د ـ وقتیکه صادرکننده یا ذینفع یا قائم مقام آنها با تصریح به اینکه چک مفقود یا سرقت یا جعل شده و یا از طریق کلاهبرداری یا خیانت در امانت یا جرایم دیگری تحصیل گردیده؛ کتباً دستور عدم پرداخت وجه چک را به بانک داده باشد.
بستن حساب جاری صادرکننده:
به دستور ماده 21 قانون صدور چک، بانکها مکلفند کلیۀ حسابهای جاری اشخاص را که بیش از یکبار چک بیمحل صادر کرده و تعقیب آنها منتهی به صدور کیفرخواست شده باشد بسته و تا سه سال به نام آنها حساب جاری دیگری باز ننمایند.
مطالبه وجه چک به تبع دعوی کیفری:
به موجب ماده 15 قانون صدور چک، دارندۀ چک میتواند وجه چک و ضرر و زیان خود را در دادگاه کیفری مرجع رسیدگی مطالبه نماید، بنابراین دارندۀ چک میتواند درخواست مطالبۀ وجه چک و خسارات وارد شده را در همان دادگاهی که بر اثر شکایت کیفری علیه صادرکنندۀ چک، تشکیل گردیده (تا قبل از جلسۀ اول دادرسی) عنوان کرده و از دادگاه، محکومیت صادرکننده را به پرداخت آنها درخواست کند. در این صورت دادگاه ضمن صدور حکم محکومیت و مجازات صادرکنندۀ وی را به پرداخت وجه چک و خسارات وارد شده نیز محکوم خواهد کرد.
در این مورد هرگاه تعقیب کیفری صادرکننده موقوف شود دادگاه مطالبۀ وجه چک و ضرر و زیان دارندۀ چک را مورد رسیدگی قرار داده و صادرکننده را به پرداخت آنها محکوم خواهد کرد. زیرا به موجب ماده 12 قانون صدور چک، صدور قرار موقوفی تعقیب در دادگاه کیفری مانع از آن نیست که آن دادگاه نسبت به سایر خسارات مورد مطالبه رسیدگی و حکم صادر نماید. باید دانست که دارندۀ چک به تبعیت دعوی کیفری فقط از صادرکننده میتواند وجه چک و ضرر و زیان خود را مطالبه کند؛ بنابراین هرگاه دارندۀ چک بخواهد از مسئولیت تضامنی صادرکننده و کسانی که چک را پشتنویس کردهاند استفاده کند باید به اقامۀ دعوی حقوقی علیه آنها مبادرت نماید.
مواردی که چک، قابل تعقیب کیفری نیست:
در مواردی چک قابل تعقیب کیفری نمیباشد و دارندۀ آن نمیتواند علیه صادر کننده اقدام به شکایت کیفری نماید، این موارد را میتوان به سه نوع تقسیم کرد.
1- مواردی که اقدام صادرکننده، موجب غیرقابل تعقیب بودن چک میشود.
اگر قبل از اینکه دارندۀ چک، مبادرت به شکایت کیفری نماید یکی از اعمال زیر انجام شود چک قابل تعقیب کیفری نخواهد بود.
الف ـ صادرکنندۀ وجه، چک را نقداً به دارندۀ آن بپردازد.
ب ـ صادرکننده با موافقت دارندۀ چک، ترتیبی برای پرداخت چک بدهد. مثلاً موافقت وی را برای پرداخت اقساطی آن جلب نماید یا شخص ثالثی پرداخت وجه چک را در موعدی معین تقبل کند و دارندۀ چک هم به این امر رضایت دهد.
ج ـ صادرکننده، موجبات پرداخت چک را در بانک فراهم نماید. این امر وقتی میتواند تحقق یابد که صادرکننده، معادل مبلغ چک را در حساب خود داشته باشد تا دارندۀ چک بتواند با مراجعه به بانک وجه چک را دریافت کند.
2- مواردی که غیرقابل تعقیب بودن چک، مربوط به دارندۀ چک میباشد.
این موارد عبارتند از :
الف ـ دارندۀ چک تا شش ماه از تاریخ صدور چک برای وصول آن به بانک مراجعه نکند.
ب ـ دارندۀ چک قبل از انقضای شش ماه از تاریخ صدور چک از بانک، گواهی عدم پرداخت بگیرد ولی ظرف شش ماه از تاریخ گواهی مزبور شکایت کیفری ننماید. البته دارندۀ چک بعد از انقضای شش ماه از تاریخ صدور چک نیز میتواند برای وصول آن به بانک مراجعه نماید و بانکها مکلفند تا ده سال از تاریخ صدور چک، وجه آن را به دارندۀ آن بپردازند و در صورت نبودن محل یا غیرقابل پرداخت بودن یا مسدود بودن حساب به صدور گواهی عدم پرداخت و تسلیم آن به دارندۀ چک اقدام کنند که در این صورت دارندۀ چک فقط میتواند به وصول چک از طریق صدور اجرائیه از طریق اجرای ثبت یا اقامۀ دعوی حقوقی در دادگاه مبادرت نماید.
3- موردی که غیرقابل تعقیب بودن چک مربوط به وضع چک میباشد.
هرگاه چک پس از صدور گواهی عدم پرداخت به دیگری منتقل شود قابل تعقیب کیفری نخواهد بود و دارندۀ آن نمیتواند شکایت کیفری کند مگر آنکه انتقال قهری باشد.
مجازات صدور چک با علم به بسته بودن حساب:
قانون صدور چک در ماده 10، صدور چک با علم به بستهبودن حساب را، با توجه به محرزبودن ارادۀ صادرکننده برای عمل مجرمانه و محرزبودن سوءنیت او از علل تشدید کنندۀ مجازات به شمار آورده و مقرر میدارد هرکس با علم به بستهبودن حساب بانکی خود، اقدام به صدور چک نماید عمل وی در حکم صدور چک بیمحل خواهد بود و به حداکثر مجازات محکوم خواهد شد و مجازات تعیینشده غیرقابل تعلیق است. منظور از غیرقابل تعلیق بودن مجازات این است که اجرای حکم دادگاه را در این خصوص نمیتوان معلق ساخت؛ بلکه مفاد حکم باید به اجرا درآید.
بنابراین، مجازات کسی که با علم به بسته بودن حساب بانکی خود اقدام به صدور چک نماید تا دو سال حبس و ممنوعیت از داشتن دسته چک به مدت دو سال خواهد بود و در صورتی که صادرکنندۀ چک اقدام به صدور چکهای بلامحل نموده باشد به مجموع مبالغ مندرج در متون چکها محکوم خواهد شد.
علاوه بر موارد فوق به استناد ماده 13 قانون صدور چک در موارد زیر صادرکنندۀ چک قابل تعقیب کیفری نیست:
الف ـ در صورتی که ثابت شود چک سفید امضا داده شده باشد.
ب ـ هرگاه در متن چک، وصول آن به تحقق شرطی منوط شده باشد.
ج ـ چنانچه در متن چک، قید شده باشد که چک، بابت تضمین معامله یا تعهدی صادر شده است.
د ـ هرگاه بدون نوشته شدن در متن چک نیز ثابت شود که وصول وجه آن منوط به تحقق شرطی بوده یا چک بابت تضمین معامله یا تعهدی صادر شده است.
هـ ـ در صورتی که ثابت گردد چک بدون تاریخ، صادر شده و یا تاریخ واقعی صدور چک مقدم بر تاریخ مندرج در متن چک باشد.
مجازات صدور چک بلامحل:
بهموجب ماده 7 قانون صدور چک، هرکس مرتکب بزه صدور چک بلامحل گردد به شرح ذیل محکوم خواهد شد:
الف ـ چنانچه مبلغ مندرج در متن چک کمتر از ده میلیون (000/000/10) ریال باشد، به حداکثر ششس ماه حبس.
ب ـ چنانچه مبلغ مندرج در متن چک از ده میلیون (000/000/10) ریال تا پنجاه میلیون (000/000/50) ریال باشد از شش ماه تا یکسال حبس.
ج ـ چنانچه مبلغ مندرج در متن چک از پنجاه میلیون (000/000/50) ریال بیشتر باشد به حبس از یکسال تا دو سال و محرومیت از داشتن دسته چک به مدت دو سال محکوم خواهد شد. در صورتی که صادرکنندۀ چک اقدام به صدور متعدد چکهای بلامحل کرده باشد مجموع مبالغ چکها، ملاک عمل خواهد بود. البته چکهای پنجگانه (وعدهدار، تضمینی، امانی، مشروط، سفید امضا) از این پس فاقد ظرفیت تعقیب کیفری است و فقط در مورد چکهای روز کماکان میشود به صورت کیفری اقدام کرد.
اقامتگاه متهم:
به موجب ماده 22 قانون صدور چک آخرین نشانی متهم در بانک، اقامتگاه قانونی او محسوب میشود و هرگونه ابلاغی به این نشانی فرستاده میشود. هرگاه متهم در نشانی بانکی یا نشانی تعیین شده نباشد یا چنین محلی وجود نداشته باشد گواهی مأمور به منزلۀ ابلاغ اوراق، تلقی میشود و رسیدگی قضایی، بدون امضای متهم در پای اوراق ابلاغی ادامه خواهد یافت و دادرسی و صدور حکم در غیاب متهم خالی از اشکال است.
این مجوز از جمله اقدامات حمایتی قانونگذار از دارندۀ چک میباشد.
(متولد 1312-متوفی 1398 ه.ق)
عالم ربانی و فقیه همدانی،استادنا الاعظم،آیة الله العظمی مرحوم آخوند ملاعلی بن ابراهیم معصومی همدانی(قدس سره الشریف)یکی از فقهای نامدار و فرزانه و یکی از فرزانگان فقیه در قرن چهاردهم هجری قمری می باشد.
او همانند همدوره های معاصر خویش یکی از تربیت یافتگان مکتب پربار وحوزه متبرک آیة الله العظمی حائری و یکی از نخستین فارغ التحصیلان آن حوزه مقدسه به شمار می آید او در زهد و تقوی و در تواضع و اخلاص و در ادب و اخلاق آیتی از آیات درخشان و اسوه و قدوه ی اهل علم و کمال و پیشوای اهل یقین و معرفت به شمار می رفت.
او در سال 1212 ه.ق در یکی از قراء همدان به نام «وفس »در دامنه تپه های زیباو سرسبز سردرود چشم به جهان گشود و در آن طبیعت صاف و ساده صبغه طبیعت وجلاء و زیبائی و صفای آن را به خود گرفت و از همان اوان ولادت،آثار نبوغ و استعداددر چهره اش نمایان گردید پدرش مرحوم مشهدی ابراهیم معصومی یک کشاورز ساده و معمولی ولی اهل ایمان و تقوی و مذهب بود از این رو او را بعنوان تحصیل علوم شرعی و اخذ تربیت اسلامی پیش یکی از علمای متقی و پرهیزکار محل،مرحوم آخوندملا محمد تقی ثابتی(ره)سپرد.او تحصیلات مقدماتی و مبادی علوم را پیش او تلمذنمود و پس از طی آن مراحل بعنوان تعقیب تحصیلات خویش در اوائل نوجوانی عازم همدان شد و نزد اساتید و علمای بزرگ آنروز همدان، به یادگیری نحو و منطق و معانی و بیان و علم اصول فقه پرداخت و سپس برای تکمیل مراتب علمی و مدارج کلام وفلسفه و علوم متعالیه و ریاضیات و هیئت به حوزه علمیه تهران که در آن زمان جزوغنی ترین مراکز حوزوی به شمار می رفت، رهسپار گردید و در آنجا حدود پنج سال ازمحضر اساتید فن،به ویژه حکیم و عارف هیدجی و مرحوم شیخ عبد النبی نوری به تلمذ پرداخت و تحت تربیت روحی حکیم هیدجی قرار گرفت،طوری که بعدها از این حکیم فراوان یاد می نمود.
پس از ورود آیة الله العظمی حائری به قم در سال 1340 ه.ق،همانند بسیاری ازفضلا و مدرسین شهرستانها به قم عزیمت نمود و به تعلم و فرا گرفتن علوم اسلامی پیش آن عارف ربانی و فقیه صمدانی پرداخت و درست ده سال تمام در عتبه مقدسه قم اعتکاف ورزید تا به مراحل عالیه اجتهاد و فقاهت نائل آمد.
معظم له درست پس از ده سال کسب فیض و دانش از محضر آن استاد بزرگ،خود یکی از مدرسین سرشناس و یکی از اساتید معتبر و نامور حوزه علمیه قم گردید وحوزه درسی او که شرح لمعه شهیدین را شامل می گشت یکی از حوزه های پرجمعیت آنروز گردید و جمع گرم و پرجاذبه ای را به خود اختصاص داد یکی از تذکره نویسان آن روز مرحوم سید ریحان الله یزدی در کتاب «آئینه دانشوران »که در سال 1353 به رشته تحریر در آورده است،از جلسات تدریس آیة الله آخوند این گونه یاد می کند:
«جلسه درسی آخوند ملا علی معصومی همدانی:قبل از آن که من به حوزه علمیه قم بیایم،مجلس درسی آخوند ملا علی همدانی رونقی بسزا داشته است،ولی متاسفانه در همین نزدیکی ها معزی الیه به همدان مراجعت فرموده بودند و من به فیض یابی آن موفق نشدم.»
این گفتار صریح از یک نویسنده بی نظر و بی غرض آن روز نشان می دهد که این جلسات درسی بسیار پرآوازه و مشهور و زبانزد بوده است،به حدی که پس از سپری شدن این مدت طولانی،گرمی و حلاوت آن در اذهان و افکار باقی مانده است و همواره با تاسف و تحسر از آن جلسات یاد می شده است.
او به علت داشتن استعداد بارز و سعی و تلاش فراوان،اراده محکم،حافظه قوی و اخلاق حسنه و رفتار نیک اسلامی،یکی از شاگردان مورد توجه و عنایت استادبوده اند.و یکی از نزدیکان استاد نقل می نمودند که آن مرحوم هر وقت نیاز به کشف معنای لغت یا مراجعه به آدرس و سند روایتی را داشتند می فرمودند:«از کتابخانه سیاریا متحرک(مقصود آخوند ملا علی)استفاده شود.»
در سال 1350 ه.ق،وقتی مردم همدان از محضر مؤسس حوزه علمیه قم تقاضامی نمایند که آخوند ملا علی را هت سرپرستی حوزه علمیه همدان به آن شهربرگردانند،مرحوم آیة الله حائری با توجه به نیاز مبرم منطقه غرب کشور، پیشنهاد آنان رابا سختی می پذیرد و به آنان می فرماید:من مجتهد عادلی را برای سرپرستی شما مردم همدان فرستادم...»
با این که در آن ایام در شهر همدان شخصیتهای بزرگ علمی و فقهی و اجتماعی همچون مرحوم آیة الله حاج میرزا محمد جولائی و حاج شیخ علی دامغانی و مرحوم سید نصر الله بنی صدر...زندگی می کردند،ولی در اثر حسن خلق و تدبیر و علم وافرمرحوم آخوند معصومی،زعامت امور دینی مردم بصورت طبیعی به عهده ایشان قرارگرفت و او مشارالیه با لبنان گردید معظم له جهت فعالیت علمی خویش مدرسه مخروبه آخوند ملا حسین را تجدید بنا نمود و خود در آن مدرسه مشغول تدریس طلاب گردیدو جمعی از شیفتگان معارف اهل بیت(ع)را دور خود گرد آورد.
استاد بزرگوار مرحوم آیة الله آخوند ملا علی معصومی در تابستان 1344 و1345،آن ایامی که محض بهره گیری از مکارم اخلاقی و مراتب علمی ایشان در تابستانها به همدان مسافرت می نمودم،داستانی را تعریف می نمودند که بی مناسبت نخواهد بود در این روزگار وانفسا این سرگذشت حقیقی بازگو شود.
ایشان در مقام بیان مکارم اخلاقی و فضائل روحی استاد بزرگوارش آیة الله آقای حائری سرگذشت بس جالبی را تعریف می نمودند که جای بس عبرت گیری و پند واندرز،جهت ما طلاب می تواند باشد و انگیزه نقل او،ورود یک صدمه روحی از ناحیه برخی از اطرافیان مرحوم آیة الله العظمی بروجردی بود که خودشان رضایت نمی دادندمتن واقعه بازگو شود و حقیر نیز متن قضیه را بازگو نمی کنم،فقط نیت خیر وشاگردپروری توام با اخلاق استاد عالی قدرش را تعریف می کنم.وی چنین فرمودند:
در آن روزهای نخستین ورودم به شهر همدان،جمع اندکی از طلاب را آماده درس واقامت در مدرسه آخوند نموده بودم و امکانات مالی حوزه بسیار ضعیف و در حد صفربود روزی در همین مدرسه آخوند و در آن حجره(اشاره به حجره ای رو به روی درب ورودی مدرسه)با جمعی از طلاب تازه وارد نشسته و مشغول تدریس مقدمات ومطالب فقه و اصول بودم که خادم مدرسه وارد حجره شد و گفت:فرد تازه واردی ازبازاریان اجازه می خواهند تا به حضورتان برسد.اجازه هست یا نه؟ گفتم بگو بفرمائید.
دیدم فرد موقر و محترمی وارد شد و سلام گفت و از شخص حقیر جویا شدند.درپاسخ گفتم:بنده خودم هستم.ایشان گفتند:آیة الله العظمی حائری در قم به شما سلام داشتند و امانتی نیز داشتند،وظیفه داشتم که به حضور شما برسانم. کیسه ای ازمسکوکات آن روز را بازگشود و گفت این پول را آیة الله حائری فرستاده اند.گفتم چراخودشان مصرف ننمودند؟ در صورتی که مصارف ایشان خیلی بیشتر می باشد.
مهمان تازه وارد در پاسخ گفت:من یکی از مقلدین حضرت آیة الله حائری هستم جهت ادای وجوه شرعی و پرداخت سهم مبارک امام(ع)به محضر مبارک ایشان به قم مشرف بودم.ایشان پرسیدند اهل کجا هستید؟عرض کردم همدان و به تجارت فرش اشتغال دارم.از وضع زندگی ام جویا شدند،گفتم بحمد لله وضع زندگی ام نسبتاخوب و رضایت بخش می باشد و وجوهی که به خدمت حضرتعالی آورده ام از درآمدامسال می باشد.آقا فرمودند به من بگوئید با وجود آقای معصومی در همدان چرا وجوه خود را به اینجا آورده اید؟اگر خواستید پاداش بیشتری داشته باشید،دوباره به محل خود بازگردید و این وجوه را نیز به خدمت ایشان برسانید.گفتم مگر در همدان مجتهدی وجود دارد؟من که مقلد حضرتعالی هستم.فرموده بودند:آری مگرنشنیده ای که آیة الله آخوند ملا علی معصومی تازگی ها در همدان اقامت گزیده اند؟شمابهتر است این وجوه را به محضر ایشان ببرید.با این عمل دو ثواب نموده اید:نخست ذمه ات را بری نموده ای،دوم اینکه به یک حوزه نو بنیاد کمک مالی کرده ای تا پا بگیرد وراه بیفتد.از این رو اینجانب طبق فرموده مرجع تقلیدم به اینجا آمده ام تا امانت ایشان رابه شما برسانم.مرحوم آقای آخوند می فرمودند وجوه ارسالی ایشان قابل توجه بود وآن فرد یکی از تجار سرشناس بود و در بازار داستان را به همکاران خود بازگو نموده بود.به خصوص برکتی که از قلب پاک و نیت راستین آیة الله حائری سرچشمه گرفته بود حوزه همدان را رفع نیاز و بیمه و خودکفا نمود،به حدی که تا امروز که به این مرحله رسیده است که در ماه حدود پانصد هزار تومان پرداختی دارم،شکر خدا را که لنگ و معطل شهریه آقایان طلاب نمانده ام و علتش نیت خیر آن مرحوم بوده است.
چون آن تاجر حامل پیام،ظاهرا نامش حاج پستچی همدانی از تجار سرشناس همدان بود و در پاسخ افرادی که در بازار همدان علت برگرداندن وجوه را جویا شده بودند،وی نقل فرمایش مرحوم حاج شیخ عبد الکریم(اعلی الله مکانه الشریف) را نموده بودند که چرا با آن قرب مسافت و وجود آیة الله آخوند ملا علی،وجوه شرعی را به قم حمل نموده ای؟و به این طریق راه را بر دیگران روشن نموده و تجار و متدینین منطقه،وظیفه شرعی خود را در قبال این حوزه جدید التاسیس شناخته و این حوزه را به نحواحسن تامین و اداره می کردند.
مرحوم آخوند ملا علی از نظر علمی فقیه جامع و رجالی متتبع و مفسر و متضلع بود.علاوه بر مقام فقهی و اصولی کم نظیرشان،با استفاده از حافظه قوی و نیرومندخویش در شناخت رجال حدیث و آشنائی با معارف قرآن نیز مبرز بودند. همیشه درمباحث تاریخی و فلسفی و رجال،سخن نو و تازه ای داشتند که بتواند مجلس بحث رادر اختیار خویش بگیرند. ایشان فرد بسیار پر مطالعه،پرکار و زحمت کشی بودند.هر گاه به منزل او وارد می شدی،او را در حالی می یافتی که کتابی از تفسیر یا رجال و فقه رامطالعه می نمود.یکی از خصوصیات علمی آن مرد بزرگ در این بود که مطالب تازه رابرای افرادی که به حضورش می رسیدند بازگو می نمود و از این راه هم مطلب را درذهن خود تثبیت می نمود و هم نفعی به مهمانش می رساند.
گاهی به شوخی می فرمودند:گمان نمی کنم در شهر همدان کسی به اندازه حقیرمطالعه داشته باشد،مگر پسرم حسین آقا که بیشتر از من با کتاب سرو کار دارند(اشاره به آقای مهندس حسین معصومی،عضو هیات علمی دانشگاه صنعتی شریف).و گاهی به حقیر که آن ایام بیشتر هم خدمت ایشان می رسیدم به شوخی می فرمودند:«فلانی اهل کتاب و مطالعه است و می دانید من هم اهل کتاب را پاک می دانم.»به این ترتیب علاقه و تشویق خود را از کتابخوانی و مطالعه و تحصیل دانش ابراز می داشتند.
محاسن اخلاقی و ویژگیهای کمالی ایشان فوق العاده فراوان بود و به جهت همین خصوصیات بود که در اندک مدت هم محبوب خاص و عام گردید،به حدی که اقلیتهای مذهبی شهر نیز او را از صمیم قلب دوست می داشتند و با او در مسائل انسانی تشریک مساعی می نمودند.
او زاهد واقعی به تمام معنی کلمه بود و این زهد و بی اعتنائی به مال و جاه را ازمکتب انسان ساز استادش مرحوم آیة الله حائری فرا گرفته بود او هرگز خود را اسیر دنیا ننمود و همواره سعی داشت زندگی بسیار متعارف و معمولی را داشته باشد و از حداقل معیشت برخوردار باشد و از تجمل و اعتبارات ظاهری گریزان بود در این باره بی مناسبت نخواهد بود که داستان واقعی زیر را از زندگی آن عالم ربانی آورده باشیم.
در مدرسه آخوند همدانی بودم،یک مرتبه چشمم به عبای پاره و شکافته شده استاد بزرگوارم آیة الله آخوند همدانی افتاد که قسمت شانه چپ آن خیلی شکافدار بود.
چند روز بود که این عبا را در دوش ایشان می دیدم.وقتی ایشان عازم منزل بودند،دم در مدرسه دور از اغیار جسارتی نمودم و عرض کردم شانه عبای شما را چند روزی است که پاره می بینم،اگر اجازه می فرمائید حقیر از قم عبای تابستانی نو و خوبی برایتان تهیه نمایم؟آه عمیقی کشید و رو به سمت حقیر فرمودند:آقای عقیقی!همین عبای کذایی هم خیلی زیاد است،مگر ما می خواهیم چه بکنیم؟شما می دانید من درآمدشخصی ندارم.آنچه به دستم می رسد وجوه شرعی و بیت المال است که مال طلاب واهل علم می باشد و حقیر احتیاط می کنم که در مصارف شخصی خودم خرج کنم آن منزل مسکونی و زندگی را هم که می بینید مال همسرم می باشد و مربوط به حقیر نیست و از بیت المال تهیه نشده است از اینرو اکتفا به این نوع لباس راحت تر و سالم ترمی باشد فردا حساب و کتابی در کار است و نمی توان سهم امام(ع)را هر طور که میل کشید خرج نمود...
مرحوم آخوند معصومی بسیار صمیمی و خون گرم بود هر طلبه ای می توانست بدون ملاحظه و رادعی خواسته خود را با او در میان نهد نسبت به واردین از علماء وطلاب که تابستانها به همدان می آمدند،توجه خاصی داشت و در تامین آسایش آنان درحد توان تلاش و اقدام می فرمود.به خود حقیر چنین فرموده بود:«من حق استادی وتدریس خودم را حلال نمی کنم،اگر روزی شنیده باشم که وارد همدان شده ای و به مسافرخانه یا این طرف و آن طرف رفته ای.هر وقت و در هر ساعت وارد شهر شدی،درب منزل من به روی شما باز است مبادا جز خانه یا مدرسه جای دیگری بروید.»
او هرگز از بیان فضیلت دیگران اباء و امتناع نداشت.هر وقت از قم وارد محضرایشان می شدیم،از حال یکایک مراجع عالیقدر تقلید وقت جویا می شدند و عناوین مباحث درسی آنان را می پرسیدند و موقع خداحافظی سلام و ادعیه خود را به یکایک آنان بر زبان می آوردند و در غیاب آنان،فضایل و مکارم اخلاقی آنان را که در دوره جوانی و همدرسی با آنها انس گرفته بود به طلاب بیان می کردند به این ترتیب آنان رانسبت به علما و مراجع موجود،خوش بین می ساختند.در یکی از این مسافرتها،سلامی به حضرت امام(ره)داشتند و ایشان نیز پاسخی مرحمت فرمودند که محض یادآوری تحت عنوان تبادل رمز بین دو هم رزم در اینجا می آورم.
در آغاز نهضت اسلامی،یعنی به سال 1341 ه.ش،درست آن روزهای مطرح شدن لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی در دوران نخست وزیری اسد الله علم،نوکرخانه زاد شاه و در طرح مصوبه وزیران،جمله سوگند به قرآن مجید به سوگند به کتاب آسمانی تبدیل شده بود و هدف آن بود که پاره ای از مکاتب سیاسی و فرقه های ضاله ومضله را نیز داخل کادر حکومتی و کلیدی آن هم به صورت رسمی و قانونی بنمایند واز سوی دیگر با ممنوعیت قانونی انتخابات زنان که در قانون اساسی مشروطیت تصریح به آن شده بود،مصوبه وزیران بدون شکل قانونی آن که می بایست این تغییر ازطریق رفراندوم صورت گرفته باشد،تنها با تصویب وزیران،انتخاب شدن و انتخاب کردن بانوان را مطرح ساخته بود.نظر روحانیت و علمای اعلام و مراجع عالیقدر قم وشهرستانها،اعتراض به این هتک حرمت قانون اساسی و تفسیر و تغییرهای غیر قانونی آن و از همه مهمتر خنثی کردن توطئه دخالت فرقه های ضاله در امور کلیدی کشور بود.
که قیام شروع شد آنان اعتراضات خود را بوسیله نامه،تلگراف،بیانیه و سخنرانی و راه انداختن تظاهرات،به گوش دولت و ملت رساندند و پافشاری سختی روی این دو!489 مسئله داشتند.خطبا و گویندگان مذهبی و نویسندگان حملات تند و کوبنده خود را برضد این امر خلاف قانون و خلاف شرع اسلام اعلام می داشتند.در تمام شهرستانها وقراء و قصبات،جنب و جوش عظیمی برپا شده بود،از آن نظر که مردم حس می کردندیک توطئه پنهانی و یک کودتای خزنده زیر زمینی در ارتباط با حذف مذهب در امورکشور جریان دارد.چون امارات و نشانه های آن را کرارا دیده بودند.آنان نخست می خواهند با از بین بردن قانون اساسی که خونبهای دهها و صدها تن از غیور مردان میهن خواه مسلمان بود به صورت رسمی و عملی منویات خود را عملی سازند.
آن روز حرکت متقابل روحانیت بسیار چشمگیر و کوبنده و آگاهانه بود.به حدی که پس از دو ماه مبارزه و تلاش،در پایان کار،دولت خود را مجبور دید که مصوبه خویش را لغو،و اعلام دارد که هیئت دولت تصویب نمود که مصوبه مطرح شده درمورد انجمنهای ایالتی و ولایتی،لغو و خارج از محدوده قانون می باشد.و هیچ نوع ترتیب اثر داده نخواهد شد.
در این گیر و دار سیاسی و بحبوحه مذهبی و مردمی،همگان ابراز تنفر و انزجارتمام داشتند و می کوشیدند که با این پیش آمد ناگوار مبارزه و مخالفت داشته باشند.تمام مراجع عالیقدر و روحانیون عالیمقام پیشاپیش مردم بودند،ولی موضع گیری ها واعلامیه ها و تلگراف های حضرت آیة الله العظمی خمینی(ره)حال و هوای دیگر ورنگ و جلای خاص خویشتن را داشت.بیانات کوبنده ایشان در سر جلسه درس وتلگرافهائی که بین ایشان و دولت رد و بدل می شد،بالاخره تلگرافی که به شاه مخابره نمودند،همه و همه گویای این حقیقت بود که ایشان با چه عزم و اراده و با چه صلابت و شجاعتی قدم به میدان نهاده اند و چگونه پافشاری جدی دارند،به حدی که دولت وقت پس از پاسخ نخستین به تلگراف ایشان،از جواب دادن به دیگر تلگرافهای معظم له طفره رفت،در حالیکه به دیگر تلگرافها جواب می داد و ارشاد عوام الناس وتوده ها را وظیفه آنان تعیین می نمود و از این قبیل تحقیرها و تمسخرها...
مجموع گفتگوها و تلگرافها،هر کدام بحث مفصل و مقوله بسیار وسیعی را می طلبد که در تاریخ مبارزات روحانیت،به ویژه در کتاب «نهضت دو ماهه روحانیت »،تالیف آقای علی دوانی منعکس می باشد و طبعا خوانندگان نکته سنج،مرور و عبوری هر چند به اجمال،بر حوادث آن روزها داشته و دارند.
در آن ایام بحرانی و در آن هنگامه تبلیغات طرفین که بذرهای انقلاب اسلامی امروزین بر سرزمین دلها پاشیده می شد، در آن روزهای سرنوشت ساز که تموج گردبادهای شدید و غلیظ سیاسی اوج گرفته بود،ما طلاب مبتدی و تازه کار به عنوان تبلیغ و منبر یا صحیح تر جهت تمرین منبر و سخن،به همدان یا اطراف آن شهر قدیمی و باستانی می رفتیم و از محبتها و عواطف مردم نجیب آن سامان بهره مند می شدیم وشاید یکی از دلایل عمده روی آوردن طلاب و اهل علم به آن شهر،حضور شخص آیة الله العظمی آخوند ملا علی معصومی و اقامت آن بزرگوار در آن شهر بود.چون ایشان طلاب مهمان را بیش از حد مورد مهر و محبت و عنایت پدرانه خود قرارمی دادند و در مواقع گرفتاری به کمکشان می شتافتند و راهگشای بن بستهای آنان بودند.
در یکی از همین سفرهای تبلیغی وقتی از همدان باز می گشتم،حضرت آیة الله آخوند مطابق سلیقه همیشگی و اخلاقی خود فرمودند:وقتی به قم رسیدی،از قول اینجانب به همه آقایان علماء و مراجع بزرگوار،فردا بفرد سلام می رسانید و هنگامیکه با آیة الله حاج آقا روح الله خمینی(سلمه الله تعالی)دیدار داشتی،جمله ای هم به شوخی از قول اینجانب به ایشان برسان و آن جمله این است بگو که ملا علی گفت:
«ابوذر!کمی آرام و قدری یواشتر!»همین و بس.
از همدان برگشتم،سرما و برف شدید زمستانی آن را پشت سر نهادم،به حوزه علمیه قم رسیدم.هوای قم نیز سرد بود،ولی بازار اعلامیه ها و تلگرافها و سخنرانیهاگرم و گرمتر و شدت این گرما در حول و حوش کانون انقلاب و حرکت و موتورفعالیتها و جوششهای انقلابی داغتر و آتشبارتر از هر جای دیگر کشور بود.آیة الله العظمی حاج آقا روح الله خمینی در مسجد اعظم،طرف صبح درس فقه می فرمودند. ظاهرا بحث بیع و معاطاة و مکاسب بود.جلسه مملو از شیفتگان معارف اسلامی،شایدبیشتر از هزار نفر در درس می نشستند.پس از یک ساعت تدریس،سپس قرائت حمدو سوره به روح آیة الله بروجردی که قبرش در راهرو مسجد اعظم،قرار دارد،نعلین خود را می پوشیدند و نوعا پیاده و تنها راه می افتادند و گاهی هم سوار تاکسی.دم درب مسجد در کنار مقبره آیة الله بروجردی،خواستم پیام آیة الله همدانی را رسانده باشم.
چون تا دم درب،مراجعات و رفع اشکالات درسی و توضیحات لازم فقهی ادامه داشت.ایشان پس از رفع اشکالات،با طمانینه و آرامش به طرف درب حرکت می کردند.
و مشغول قرائت حمد و سوره می شدند.سپس راه می افتادند.هنگام قرائت حمد وسوره بود.جلو رفتم و سلام عرض نموده و گفتم:من از همدان می آیم،حضرت آیة الله آخوند ملا علی،سلام شفاهی به حضرت عالی داشتند و به اینجانب ماموریت دادند که پیام کوتاه او را نیز شخصا به محضر حضرت عالی برسانم.
فرمودند:چه پیامی؟
گفتم:فرمودند وقتی خدمت آقا رسیدی سلام مرا می رسانی،به ایشان بگوئی:
«ملا علی گفت:ابوذر کمی آرام!»ایشان پرسیدند:آقای آخوند حالشان خوب بود؟
عرض کردم:الحمد لله.فرمودند:شما باز به همدان باز می گردید؟گفتم:آری،ولی چندماه دیگر در ماه رمضان.فرمودند:هر وقت به خدمتشان رسیدی،ضمن ابلاغ سلام،ازقول اینجانب به محضر ایشان می رسانی که فلانی می گفتند:
«سلمان!کمی حرکت، کمی قدم به پیش!»همین و بس.
این دو جمله پر معنا و پرمحتوا،از دو شخصیت روحانی و بزرگوار آن روز،به صورت رمزی تبادل پیدا کرد.هنگام بازگشت به همدان،متن پیام را به محضر آیة الله آخوند رساندم.ایشان تبسم کردند و بس و چیزی نفرمودند.
ولی حالا در تجزیه و تحلیل آن،پی می بریم که محتوای تاریخ شیعه را در درون خود و در بطن همین چند کلمه کوتاه و رسا جا داده اند که بیانگر قرنها زندگی و تلاش و مجاهده مسلمین می باشد.روح بزرگوار هر دو شاد و قرین رحمت باد
حضرت استاد آیة الله العظمی آخوند ملا علی معصومی همدانی،حقیقتا و بدون اغراق و مبالغه،یکی از برجستگان جهان دانش و فضیلت بودند که سیمای ایشان،سیمای صالحان و رفتار و کردارشان،رفتار اصحاب رسول الله(ص)بود.ایشان مظهرکامل فردی بودند که به مصداق «من یذکرکم الله رؤیته »دیدار و ملاقاتش انسان را به عالم معنی و عرفان و مظاهر الهی می کشاند و به سهولت و راحتی فرد را در عوالم معادو آخرت سیر می دهد و به ترک دنیا و جلب مسائل بازدارنده آخرت جذب می نماید.
ایشان از شاگردان برجسته مؤسس حوزه علمیه قم،مرحوم آیة الله العظمی حاج شیخ عبد الکریم حائری یزدی بودند.از نظر علم و دانش همپایه و همردیف دیگرمراجع عظام و آیات معروف حوزه علمیه قم و نجف و هم بحث و هم درس با اغلب آنان بودند و گاهی برخی از بزرگان او را از نظر حضور ذهن و داشتن حافظه نیرومند وقوی به دیگر معاصران خود ترجیح می دادند و تقلید او را توصیه می نمودند.گرچه خود آن عالم ربانی و فقیه صمدانی به طور قطع و جزم دور از این گونه مسائل و زمینه سازیهای ظاهری بودند،و بیزار و فراری از کسب هر نوع مقام و هر نوع منصب و عنوان بودند.ایشان مرتب این سروش الهی و این سرود غیبی را سر میدادند:
تلک الدارالآخرة نجعلها للذین لا یریدون علوا فی الارض و لا فسادا
(این سرای آخرت رابرای کسانی آماده ساخته ایم که در این دنیا برتری جوئی و مفسده انگیزی نداشته باشند.)
او مطرح ساختن خویش را حتی در عالم والای مرجعیت و شاخص دستگیری کردن ازایتام آل محمد(ص)را نوعی برتری جویی و برتر اندیشی می انگاشتند و بارهامی فرمودند:«به هر کدام از این رساله های علمیه موجود که پخش و انتشار یافته اندعمل کنید،مبرء از تکلیف و مسقط ذمه است و نیازی به چاپ رساله دیگر نیست »وهر چه علاقمندان و مقلدین فراوان او در منطقه غرب اصرار داشتند که رساله اش را به چاپ برسانند،او مانع می گشتند و می فرمودند:«نیازی به صرف بیت المال و خرج سهم امام(عج)را در این مورد نمی بینم.من مسائل جدیدی ندارم که در این رساله ها نیامده باشد.فقط در چند مسئله با مراجع معاصر(سلمهم الله تعالی)اختلاف نظر دارم.
خواستاران آن مسائل،آنها را می توانند شفاها بپرسند و جواب بگیرند.»(از مسائل موردنظر او،پاک بودن اهل کتاب و کافی بودن غسل جمعه از وضو و چند مسئله دیگر بود)،و تا آخر هم اجازه چاپ رساله ندادند.
نمی دانم در وجود ذی جود مرحوم آیة الله العظمی حائری چه خاصیت ویژه وچه اکسیر حیاتی و نشاط معنوی نهفته بود که اغلب معتکفان حلقه درسش را عاشق واله و سودائی خویش نموده است نوع فارغ التحصیلان مکتب درسی او دائم در ذکرخیر او و همیشه بازگو کننده ثناء جمیل او بوده اند،بویژه استاد بزرگوار مرحوم آیة الله العظمی آخوند ملا علی همدانی(قدس سره الشریف).
درست است که علاقه به استاد،یک نوع علاقه به فطرت و عشق به کمال وجمال خدادادی و فطری می باشد که همگان در درون خویش در راستای کمال جویی چنین علاقه ای را دارند،ولی این عشق و علاقه درونی در وجود شاگردان تربیت یافتگان مکتب او مبدل به عشق شور انگیز و سوز درونی گشته بود که همیشه شعله سر می کشید و از درون به فریاد و تحسین وامی داشت.آنان همگی از استاد بحث می کردند و جلسه ای نبود،مگر آنکه ذکر خیر او را تکیه کلام خود قرار داده باشند وطبق علاقه خاص و منحصر به فرد خودشان،یاد و ذکر خیری از استاد عالیمقام خویش،مرحوم حاج شیخ عبد الکریم حائری داشته باشند.
ایشان در ایام متبرکه رمضان منبری نمی رفتند،مگر آنکه با تصریح یا با استفاده وکنایه،فضیلتی از فضائل اخلاقی او را بیان کنند.جلسه درسی پیش نمی آمد،مگر آنکه به یاد استاد،کلامی،بیانی،خاطره ای را بیان کنند.او نه تنها عاشق استاد، بلکه عاشق منسوبین و وابستگان و اولاد و فرزندان رشید استادشان نیز بودند.فرزند بزرگوارشان آقای مهندس حسین معصومی نقل می نمودند:گاهی از تابستانها اتفاق می افتاد که مرحوم آیة الله حاج شیخ مرتضی حائری(اعلی الله مقامه الشریف)یا حجة الاسلام و المسلمین آقای حاج مهدی حائری،یادگارهای ارزنده حاج شیخ به همدان یا دره مراد بیک می آمدند و مهمان ما می شدند.بارها دیده بودم پدرم با آن همه سن و سال و باآن همه عظمت و وقار،که هزاران نفر دست او را می بوسیدند و توتیای چشم خودمی نمودند،از سر تواضع و علاقه به استاد و مراد خویش و به یاد آن عزیز از دست رفته،به دست نور دیده های آن مرحوم بوسه می زدند و به این ترتیب در قبال مقام استادتواضع و فروتنی و حق شناسی خود را اعلام می داشتند.وقتی در غیاب آنان از آقامی پرسیدم،در پاسخ می فرمودند:من عطر استاد را از فرزندان استادم استشمام می نمایم و به خاطر استادم از دست یادگارهای او بوسه برمی دارم.این یک امر عجیب در زندگی آن مرد پرهیزگار بود.بارها می فرمود مرحوم حاج شیخ همانند پدر دلسوز ازما طلاب مراقبت می نمود.او فریفته دنیا و مقام و منصب نبود و انسان متواضع و خاکی و فروتنی بود.مثلا گاهی پیش می آمد که آن مرحوم عرقچین در سر برای خرید نان سنگک به نانوایی محل می رفت و در صف نانوایی می ایستاد و به نوبت نان خود رامی گرفت،با آنکه خادم و علاقمند فراوان داشت. آری اینچنین بود که در قلب مردم جا داشت،و اینگونه می زیستند مردان خدا و سالکان الی الله.
مرحوم آیة الله آخوند معصومی،مرد خدا،اهل دعا،حلیف خلوت و جلیس تهجد و انیس جلوت بود او این سیر و سلوک باطنی و عرفانی را از استاد بزرگوارش مرحوم عارف ربانی و سالک صمدانی،آقای حاج میرزا جواد آقا ملکی تبریزی فرا گرفته بود.استادی که همیشه به او ارادت می ورزید و ذکر جمیلش،همیشه بر سرزبانش بود.
گرچه این مقوله از زندگی او شهره آفاق و ورد زبان مردم متدین همدان و منقطه غرب کشور می باشد،در عین حال بی مناسبت نیست موردی را که خود شاهد و ناظرآن بوده ام-به اصطلاح،درایت است و نه روایت،رؤیت است نه حکایت-جهت شماخواننده عزیز تعریف نمایم تا هم تکرار معنویت و یادآور ذکر محبوب،و هم یادواقعه ای از زندگی آن بزرگ بوده باشد.
در یکی از تابستانهای سال 43 یا 44 ه.ش بود که در همدان بودم،ظهر روزپنجشنبه استاد بزرگوار موقع مراجعت به منزل فرمودند:عصر ساعت 3 و 4،جهت افتتاح مسجد نو بنیاد کبوتر آهنگ ما را دعوت کرده اند و وسیله هم می آورند،شما هم اگر علاقه داشته باشید یکی دیگر از شهرهای ما را ببینید،می توانید همراه ما باشید.
اینجانب که حضور در محضر آن عالم ربانی را بسیار دوست می داشتم و از خداوندمتعال چنین فرصتی را می طلبیدم، منتظر ماندم.ساعت موعود،تعدادی اتومبیل کرایه دم در مدرسه آماده شد و حضرت آیة الله نیز تشریف آوردند و جمعی از شاگردان،یاران و اصحاب او،مانند حجج اسلام:مرحوم آقای شیخ علی انصاری و شیخ رضاانصاری و دکتر مقصودی و شیخ احمد مروج و سجادی و...نیز حضور پیدا کردند،که مجموعا متشکل از 15 و16 نفر بودیم،به اتفاق راه افتادیم.اهالی متدین کبوتر آهنگ،مشتاق زیارت آقا،تا چند کیلومتری شهر همدان به استقبال شتافته بودند تا ایشان را باتجلیل و تکریم هر چه با شکوهتر به شهر خود وارد سازند.مردم روی کامیونها ووانت بارها و اتوبوسها به انتظار ایستاده بودند و با سلام و صلوات و پخش قرآن ازبلندگوهای نصب شده بر اتوبوسها به استقبال آمده بودند.آنان پشت سر جمع ما راه افتادند، ولی در نزدیکی های کبوتر آهنگ غوغا و هلهله عجیبی بود.اگر اغراق نباشدتمام مردم شهر بیرون آمده بودند.مسجد نو بنیاد در اوایل دروازه شهر قرار داشت.آیة الله و یاران حدود ساعت 5 وارد مسجد شدند.یکی از وعاظ معروف همراه،به منبرتشریف بردند و از احساسات گرم مردم و از زحمات و مساعی بانیان مسجد تقدیر وتشکر شایسته به عمل آوردند و نماز مغرب و عشا را پشت سر آیة الله آخوند به اتفاق مردم میزبان و خون گرم،باشکوه خاص برگزار نمودیم تا اینکه ما را به منزل یکی ازمحترمین شهر راهنمایی کردند که جمعی از علما و اخیار و اعیان شهر نیز در آن منزل با شکوه دعوت داشتند.در هوای مناسب و لطیف تابستانی همدان در فضای آکنده ازصفا و معنویت،تدارک خوبی دیده بودند و سفره را در ایوان پهن کرده بودند.جمعی ازاعیان شهر حاضر بودند.شام صرف شد و شکر خدا و دعا به عمل آمد.مردم مشتاق شهر به آسانی محضر آیة الله آخوند را ترک نمی کردند.به هر ترتیب بود،با تاخیرفراوان موقع استراحت فرا رسید.حدود 20 و 25 رختخواب در همان محل پشت بام پهن کردند.کم سن ترین فرد گروه،حقیر پر تقصیر بود که بی رختخواب ماندم، ناچارآخرین رختخواب را به زور نزدیک رختخواب استاد جا دادند،ولی با توجه به طی مسافت و فشاری که در موقع استقبال وارد آورده بودند و با توجه به صرف غذاهای طبیعی محلی و صرف دوغ و ماست دهاتی خوشمزه و تازه،و با توجه به هوای لطیف و دلنواز کبوتر آهنگ،وقتی دوستان سر به بالین بردند،از خروپف برخی و ناله و زاری برخی دیگر و از خواب اصحاب کهف جمعی مشخص بود که نماز صبح جمعی موردتهدید قضا و فوت قرار خواهد گرفت.شاید اگر دعاها و تهجد حضرت استاد نبود،حقیر نیز یکی از آن نخستین ها بود که نمازش قضا می شد.
حدود ساعت 3 نصف شب بود که زمزمه های عارفانه و دعاهای آرام بخش ودلنواز حضرت استاد مرا از خواب بیدار نمود. دیدم ایشان در کنار رختخواب خود روبه قبله نشسته اند و مشغول دعا و ذکر می باشند.تا بیدار شدم فرمودند:آقای عقیقی!
خوب شد بیدار شدی،می خواستم ظرف آبی را فراهم کنی تا وضو بسازم.پائین رفتن من در تاریکی مشکل است و اگر چراغ روشن شود رفقا بیدار می شوند.فورا به حیاطپائین آمدم و آفتابه را از تلمبه چاه پر ساختم و به پشت بام رساندم استاد وضو ساختند ومشغول نماز شب شدند.با خضوع و خشوع و طمانینه کامل راز و نیاز را ادامه دادند و تانزدیکی های صبح مشغول نماز و دعا بودند.زمزمه های روحبخش العفو،العفو او هنوزهم در گوشها موج می زند و تسلی دهنده جان است.صبح شد،پیش از نماز واجب آن،دو رکعت نافله اش را انجام دادند،سپس به آرامی اذان و اقامه گفتند و نماز صبح راشروع نمودند.حقیر نیز اقتدا کردم و چند نفری هم از جمع یاران بیدار شدند و خود رابه نماز جماعت رساندند پس از انجام نماز و ادای تعقیبات به رختخواب رفتیم واستراحت به اصطلاح خواب قیلوله.دم طلوع آفتاب دیدم صدای یکی ازخواب ماندگان از اصحاب آقا بلند شده است:حضرت آیة الله!حضرت آیة الله!زودباش آفتاب دارد می زند...زود باش نماز قضا نشود!...
گفتم:ای غافل!خودت را بیدار کن!زاهد شب و شیر روز و مرد تهجد و عبادت ساعتها است که بیدار و هوشیار است.
این قصه را تعریف نمودم،یک مورد بسیار جزیی از آن همه تهجدها و راز ونیازهای آن عالم ربانی و فقیه صمدانی بود که نگارنده ناظر و شاهد آن بود.خداوندمتعال قبرش را پرنور و روانش را شاد و روح پرفتوحش را دعاگوی ما نیز قرار دهد!
او در صدر منبر و خطابه،همانند منابر مرحوم حاج شیخ جعفر شوشتری ازجذبه خاصی برخوردار بود و مستمع را تحت تاثیر بیانات سبحانی خود قرار می داد.اودر ایام ماه رمضان در مسجدی که در جوار منزل وی و نزدیکی های مقبره بابا طاهر درهمدان قرار داشت،اغلب از نهج البلاغه سخن می گفت.وقتی خطبه همام را با آن لحن سوزان و بیان شافی از عمق دل بیان می داشت،هم خود در بالای منبر گریان بود و هم صدای شیون حضار از پای منبر به آسمان بلند می شد.مسجد یکسره ناله بود و زاری وسوز و گداز و نوعا منبر ایشان یک ساعت و نیم یا دو ساعت بدون ایجاد خستگی به درازا می کشید. مسجد او مالامال از جمعیت بود.گاهی جهت تهیه جا،چند ساعت جلوتر راه می افتادند.در ایام ماه رمضان،فروش جا یک امر معمولی در مسجد بود،وتعدادی هم مستمع ثابت و همیشگی بودند که جانمازهای پهن شده آنان نشانی ازتحجیر تلقی می شد.مکبر نمازش،داماد بزرگوارش آقای حاج حسین آقای خیاط بودکه در تقوی و زهد و عبادت،نمونه بود.
مرحوم آخوند معصومی علاوه بر فقاهت و اجتهاد،دارای طبع شعر و ذوق خاصی بود و در مناسبتها از شعر و عرفان،سخن به میان می آورد و گاهی تک بیتی ها راچاشنی سخن خود می نمود.او سروده هائی دارد که با تخلص «فنا»انشاء می نمود. ازنمونه اشعار او بنا به نقل حضرت آقای صابری همدانی(دام عزه العالی)شعر معروف «دل »باشد که می گوید:
به خرابات روم بهر پرستاری دل به بر پیر برم شکوه ز بیماری دل اشک من سرخ رخم زرد شد و موی سفید چه کنم چاره چه سازم ز سیه کاری دل؟ خواب هرگز نکند آنکه دلش بیدار است ما نکردیم شبی صبح،ز بیداری دل ای «فنا»چاره دردت نتوان کرد مگر اشک خونین و دعای سحر و زاری دل
بارها این شعر را زمزمه می کرد:
به ذره گر نظر لطف بوتراب کند به آسمان رود و کار کبریای کند
یا:
اولماز اولا گول تیکان،تیکان گول گر ایستسن آغلا،ایستسن گول
(یعنی ممکن نیست گلی خار،یا خاری گل شود.اگر خواهی خنده نما،یاخواهی گریه کن.)
ایشان در محاورات از حضور ذهن و بدیهه گویی خاصی برخوردار بودند.
روزی در حضور شادروان علامه امینی که مهمان شهر همدان بوده است،یکی از!449 روحانیون سرشناس آن شهر لب به شکوه می گشاید که در این شهر چه کارهای مفید وعام المنفعه ای را به نفع مردم انجام داده ام،ولی مردم همدان به سراغ آخوند ملا علی رفته اند و مرا تنها گذاشته اند.
مرحوم آخوند بالبداهة،در آن محضر لب به سخن گشوده و می گوید:«آری!
فلانی راست می گوید.مردم ایران نوعا بی وفا هستند و قدر زحمات را پاس نمی دارند.
کشور ایران را عمر خلیفه ثانی فتح نمود،ولی مردم او را رها نموده و دور علی(ع)راگرفتند!»این سخن،با توجه به نام او که «علی »بود،دارای کنایه و تشبیه لطیف و ظریفی می باشد.
از خصوصیات مجلس او این بود که شنوندگان را متحول می نمود و مستمع را به یاد خدا می انداخت.به قول آقای ذکائی، تا در حوزه جاذبه شخصیت ایشان بودی،یادخدا بودی.اینکه می گویند نشستن نزد عالم و نگاه کردن به چهره او ثواب دارد، ازهمین لحاظ است که چیزهایی هست چشیدنی و دیدنی،نه گفتنی و نوشتنی.
ملخص کلام آنکه در مورد آیة الله آقای آخوند جمله ای است که یکی ازهمشهریان فاضل و مونس او،ذکائی می نویسد:«آیة الله آقای آخوند ملا علی همدانی،مردمی ترین،خاکی ترین،بی تکلف ترین مرجعی بود که می شود تصور کرد.درخانه اش به روی همه باز بود واقعا مظهری از لا یشغله شان عن شان بود.او مردی آزادمنش بود.»
آیة الله شبیری می نویسد:«مرحوم آخوند ملا علی،جامع،متواضع و کم نظیر بود.
هیچگاه به خاطر مقام خواهی و ریاست طلبی با رقبایش در نیفتاد و حتی از آنان به نیکی و احترام خاصی یاد می کرد.»
ایشان قبل از استخاره نوعا این دعا را می خواند:«بسم الله الرحمن الرحیم.اللهم!500 انی اسئلک بحق فاطمة و ابیها و بعلها و بنیها و السر المستودع فیها،اسئلک ان تصلی علی محمد و آل محمد.اللهم صل علی محمد و آل محمد و اجعل لی خیرا.»
او از محضر جمع کثیری از بزرگان کسب علم و دانش نموده است که اسامی برخی ازآنان به این ترتیب میباشد.
1-آیة الله میرزا عبد الرزاق محدث حائری
2-آیة الله شیخ علی گنبدی(4 سال در همدان)
3-آیة الله شیخ علی دامغانی
4-آیة الله حاج میرزا محمود آقا مدرس کهکی معروف به رضوان(5 سال درتهران)
5-آیة الله حکیم آخوند ملا محمد هیدجی(معقول و فلسفه در تهران)
6-آیة الله شیخ عبد النبی نوری
7-آیة الله حاج میرزا جواد آقا ملکی تبریزی(اخلاق و عرفان)
8-آیة الله العظمی حاج شیخ عبد الکریم حائری(به مدت 10 سال،اصول و فقه)
بیشترین بهره علمی را در معقول از حکیم هیدجی و در منقول از محضر شریف استاد اخیر الذکر داشته است.
از محضر او جمع کثیری از پویندگان معارف اسلامی بهره جسته اند و تدریس ایشان از سال 1340 ه.ق تا اواخر عمر که سال 1398 بوده باشد ادامه یافته است یعنی درست به مدت 58 سال مدام در حال تدریس و پرورش طالبان علم بوده اند. تدریس ایشان در اواخر مختص تفسیر،فقه و اصول بود و از جمع شاگردان فراوان ایشان می توان:
1-آیة الله حاج سید محمود طالقانی(ابوذر زمان)
2-آیة الله شهید دکتر محمد مفتح(پایه گذار وحدت حوزه و دانشگاه)
3-آیة الله حاج شیخ حسین نوری همدانی(مؤلف کتب اسلامی فراوان و ازمدرسین عالیقدر حوزه علمیه قم)
4-حجة الاسلام و المسلمین و حاج میرزا حسن نوری(از وعاظ محترم قم)
5-آیة الله مرحوم حاج شیخ علی اوسطی(از مدرسین)
6-آیة الله حاج سید احمد خسروشاهی تبریزی(از آیات و مجتهدین تبریز)
7-آیة الله آقای حاج شیخ محمد حسین بهاری(از آیات و مجتهدین همدان)
8-آیة الله حاج شیخ علی انصاری(امام جماعت همدان)
9-حجة الاسلام و المسلمین حاج آقا رضا انصاری(امام جماعت و عالم بزرگوار همدان)
10-حجة الاسلام و المسلمین آقای سید باقر سجادی(امام جماعت همدان)
11-حجة الاسلام و المسلمین آقای حسین احمد مروج(یکی از وعاظ وگویندگان همدان)
12-آیة الله حاج شیخ احمد صابری(مؤلف کتاب ولایة الفقیه و الحج.یکی ازمدرسین عالیقدر حوزه قم)
13-آیة الله حاج سید صادق شریعتمداری تبریزی(یکی از آیات و حجج شهر ری)
14-حجة الاسلام و المسلمین آقای شیخ احمد رحمانی واعظ همدانی(مقیم تهران،از وعاظ شهر تهران)
15-حجة الاسلام و المسلمین آیة الله سید مصطفی هاشمی(از آیات و حجج همدان)
16-آیة الله شیخ محمد علی دامغانی(از آیات و حجج همدان)
17-حجة الاسلام و المسلمین شیخ حسن جورکانی(از آیات و حجج همدان)
18-حجة الاسلام و المسلمین شیخ شهاب الدین ملایری(از آیات و حجج ملایر)
19-حجة الاسلام و المسلمین شیخ نوح معروف به عرب(از مدرسین عالیقدرهمدان)
20-حجة الاسلام و المسلمین شیخ علی اصغر باقری همدانی(از مدرسین همدان)
21-عبد الرحیم عقیقی بخشایشی(مؤلف ناچیز کتاب و کوچکترین همه آن بزرگان)
با توجه به اشتغالات فراوان مرجعیت و گرفتاریهای وقت گیر آن،که مجال تالیف و تصنیف را سلب می نمود در عین حال ایشان در ایام فراغت به تالیف و تحقیق نیزپرداخته اند که این تالیفات را می توان نام برد که متاسفانه هیچکدام به حلیه طبع آراسته نشده اند.
1-رساله در اجتهاد و تقلید.
2-رساله در حالات صحابی معروف ابو بصیر.
3-رساله در لباس مشکوک.
4-رساله در قاعده لا ضرر و لا ضرار.
5-رساله در عصیر عنبی و زبیبی و ثمری.
6-رساله در کلام نفسی.
7-رساله در اطراف احوال اصحاب اجماع.
8-رساله در اسرار الصلوة.
9-رساله در اربعین حدیثا.
10-رساله در حبط و تکفیر.
11-رساله در بیان «عده »کافی.
12-حاشیه بر رساله انیس النجاة.
13-حاشیه بر العروة الوثقی سید یزدی.
14-تقریرات فقه و اصول آیة الله حائری.
15-دیوان اشعار و سروده ها. (1)
آثار فرهنگی و اجتماعی متعددی از آن عالم ربانی به یادگار مانده است که به چند نمونه از آن باقیات صالحات اشاره می کنیم:
1-تربیت شاگردان:خدمات تعلیمی و تدریسی ایشان در خور نگرش و توجه می باشد ایشان در طول نیم قرن از عمر تدریسی خویش،دهها نفر از پژوهندگان معارف الهیه را تعلیم و تربیت داد.شاگردان و اخلاف علمی و تربیتی آن بزرگمرد الهی،یکی از آثار ماندگار آن مرجع عالیقدر می باشند که اسامی جمعی از آنان در بخش شاگردان گذشت.
2-تاسیس حوزه همدان:ایشان در پایه گذاری حوزه علمیه همدان و راه اندازی آن و تاسیس کتابخانه وابسته آن به استادش مرحوم آیة الله حائری تاسی نموده و گام جای گام ایشان نهاد.
3-تعمیر مدرسه مخروبه آخوند:ایشان از نخستین روزهای ورود به همدان،به تعمیر و مرمت مدرسه مخروبه آخوند ملا محمد حسن بن حسین مختاری متخلص به «مجرم »همدانی(متوفی 1275 ه.ق)صاحب «مصائب العلماء»(خطی موجود درکتابخانه غرب همدان)همت گمارد و آن را در سالهای 1321 تا1323(ه.ش)بازسازی نمود و به نام خود بانی اصلی مدرسه،«آخوند»اشتهار یافت.ازدیاد طلاب وتوسعه و گسترش حوزه همدان ایجاب نمود که برخی از همسایگان نیکوکار مدرسه،مانند مرحوم حاج جواد کرمانشاهی را وادارد که حیاط وسیعی را به مدرسه واگزارد که در آن حیاط اهدایی، ساختمان حجره ها و رواق وسیع کتابخانه غرب همدان پی ریزی گردید.
4-تاسیس کتابخانه غرب:در کنار توسعه و مرمت مدرسه آخوند،در سال 1332 ه.ش اقدام به احداث کتابخانه مجهز و وسیعی نمودند که هم اکنون یکی ازاعتبارات منطقه غرب به شمار می آید و حقیر تفصیلا در کتاب «زیر بنای تمدن و علوم اسلامی »شرح آن را آورده ام،و اجمال مساله آن است که یکی از یاران جوان و اهل ذوق آیة الله آخوند،به نام حاج میرزا علی صفر ذکاوتی قراگوزلو(متوفی 1331 ه.ش)متخلص به «زمزم »،از وضع اسفبار کتابخانه عارف شهیر و عالم حکیم میرزا محمدجعفر کبوتر آهنگی(مجذوب علیشاه همدانی،1171-1239 ه.ق)آگاهی و نگرانی داشت،چون خود را از متولیان آن کتابخانه بود.در وقفنامه کتابخانه مجذوب آمده بودکه مجتهد زمان در همدان می تواند اعمال اشراف و نظارت بر آن بنماید.به اشارت آقای آخوند(ره)،شادروان ذکاوتی همتی شگرف نمود و بازمانده آن کتابخانه پیشین 4000 جلدی را که در آن زمان یک گاری ورق بیش از آن نمانده بود،از بویوکشابادکبوتر آهنگ به حوزه علمیه آخوند انتقال داد و با کار طاقت فرسای فنی و کتابشناسانه،ازآن مورقات 400 نسخه خطی نفیس بازسازی کرد که اینک در فهرست کتابخانه مزبورشناخته شده است و همان پایه و مایه کتابخانه ای گردید که اینک با افزایش کتابهای چاپی و خطی دیگر و با اهدای مجموعات برخی از معاریف همدان،از جمله 2000جلد اهدایی خود آیة الله آخوند همدانی و مراجع دانشگاهی و جز آنها، امروز در حدود15000 جلد کتاب چاپی به زبانهای عربی،فارسی،انگلیسی،و غیره دارد و به مثابه بزرگترین و معتبرترین کتابخانه حوزه عملیه همدان شناخته شده و از مصادیق بارز«ان آثارنا تدل علینا»می باشد.
گفتاری از کتاب زیر بنای تمدن و علوم اسلامی اینجانب که در سال 1342 ش پس از بازدید از آن کتابخانه نوشته شده است:!505«این کتابخانه در سه طبقه با بهترین لوازم بنا در وسط صحن مدرسه واقع شده است و بنای آن در سالهای 1338 و1339 ه.ش به اتمام رسیده و در رده کتابخانه های بزرگ روز تنظیم و تاسیس گردیده است و هم اکنون 14000 جلد کتاب نفیس دررشته های مختلف دارد که از نفیس ترین کتابهای آن،رساله های فلسفی ابو علی سینا وفارابی به خط خودشان می باشد.آقای دکتر جواد مقصودی،فهرست جامعی بر این نفایس نگاشته اند.» (2)
5-ایجاد و راه اندازی مجله ماهانه پیک اسلام:یکی دیگر از خدمات ارزشمندو فرهنگی آن بزرگ مرجع تقلید،تاسیس و راه اندازی مجله علمی و اسلامی پربار«پیک اسلام »بود که به مثابه ارگان حوزه علمیه و کتابخانه غرب همدان به سرپرستی ایشان و زیر نظر هیئت تحریریه و با تلاش و کوشش مدیر محترم کتابخانه آقای دکترجواد مقصودی تاسیس و انتشار می یافت.این مجله که به سبک مجله ماهانه مکتب اسلام حوزه علمیه قم بود،از دی ماه 1341 تا دی ماه 1342 استمرار و انتشار یافت ومجموعا شش شماره از آن منتشر گردید.حقیر در آن مجله وزین چند مقاله داشت که یکی از آنها ترجمه وصیتنامه علامه حلی(ره)به فرزندش فخر المحققین و دیگری ترجمه مقاله شیخ محمود شلتوت در مورد به رسمیت شناختن مذهب جعفری و چندمقاله دیگر بود.این مجله نوعا از نویسندگان فاضل منطقه غرب و از اساتید حوزه علمیه قم و نجف تامین مطلب می نمود.
6-تعمیر و تاسیس مساجد و تکایا:شاید دهها مسجد و حسینیه و حمام درشهرستانها و قراء و قصبات تابعه همدان و کرمانشاه و حومه،مستقیم یا غیر مستقیم بااشاره و عنایت آن بزرگوار تاسیس یا تعمیر یافت که آمار آنها از عهده نگارنده خارج می باشد و تعداد آنها هم کم نیست.
1-توتیای چشم:از نوادر قصه ها و شنیدنیها که از استاد بزرگوارش مرحوم حاج شیخ عبد الکریم نقل می نمودند،این بود که مرحوم حاج شیخ عبد الکریم حائری(اعلی الله مقامه الشریف)فرمودند:
«چشم درد شدیدی به من عارض شد،به حدی که توان مطالعه و نوشتن را ازمن سلب نمود.مطالعه و نگارش را کنار گذاشتم و به معالجه و درمان پرداختم،ولی این ناراحتی همچنان ادامه داشت،تا آنکه فصل تعطیلی رسید و با قطار عازم زیارت وعتبه بوسی ثامن الحجج حضرت امام رضا(ع)شدم و در نیتم بود که از خداوند متعال توسط آن بزرگوار شفای درد چشمم را مسئلت نمایم.اتفاقا با جمعی از زائرین دهات آذربایجان که با شور و شوق فراوانی عازم زیارت بودند،هم کوپه شدم.بی آنکه زبان همدیگر را بدانیم،در بین راه یک مرتبه به نظرم رسید که خوش قلب تر و پاکتر وخالصتر از این زائران کسی را پیدا نخواهم کرد که عازم زیارت آقا باشند.اینان یکسال باتمام زحمات طاقت فرسا کار می کنند و بیل می زنند و شخم می کنند و اندک درآمدی راکه پیدا می کنند،گرانبهاتر و ماندنی تر از زیارت آقا ثامن الحجج(ع)چیزی برای خودنمی دانند و دسترنج حلال خود را صرف زیارت می نمایند.چه بهتر از غبار خاک پای اینان استشفاء نمایم.به همان نیت ذره ای از زیر کفش یکی از این زائرین را به چشم کشیدم،بی آنکه او خود توجه داشته باشد.خداوند متعال از عنایت ثامن الحجج ازهمان لحظه درد چشم را از من برط رف نمود و تا آخر عمر هم نیاز به عینک پیداننمودم.»
آقای آخوند می فرمودند:مرحوم حاج شیخ تا اواخر عمر می توانستند از فاصله دور به مطالعه کتاب بپردازند،بی آنکه نیازی به عینک داشته باشند.
این سرگذشت را آن مرحوم با یک حال و خلوص خاصی بیان می فرمودند که شنونده را تحت تاثیر قرار می داد و این مورد را یکی از عنایات الهی در حق آن استادبزرگوار توصیف می نمودند.
از نوادر حکایات زندگی خود آن مرحوم هم این است که می فرمودند:«روزی مرد مؤمنی از اهالی شمال که ظاهرا کارمند دولت در همدان بودپیش من آمد و اظهار داشت من فرزند و خلفی ندارم،تقاضا دارم از خدا بخواه،فرزندی به من کرامت فرماید که سخت در طلب فرزند هستم،ولی نمی دانم چه کارکنم؟»مرحوم آقای آخوند می فرمودند دلم به حالش سوخت، یک مرتبه جرقه ای درذهنم برق زد و سخنی به زبان آوردم که نه در کتابی دیده بودم و نه در معالجات اطباءسراغ داشتم، فقط نوعی تفرس و تیمن نسبت به سنت پاک پیامبر بزرگوار اسلام(ص)بود.آنگاه که خداوند متعال می خواهد نطفه زهرای مرضیه منعقد گردد،از سوی خداوند متعال به پیامبر خودش ابلاغ می گردد چهل روز از همسر و خانواده خودش دوری گزیند و پس از چهل روز به سراغ خدیجه برود.این جدایی و فاصله انداختن لابد نکته ای را در برداشته است. به این مرد سائل گفتم:من دعا می کنم،در ضمن روشی را هم تیمنا به تو یاد می دهم تا طبق آن رفتار نمایی.امیدوارم خداوند متعال ترا مایوس نکند.به او گفتم:
وقتی به شهر خود برگشتی،چهل روز از همسر خود جدایی اختیار کن،هرگز به سراغ او نرو،ولی پس از نماز و دعا با وی همبستر شو.امید است خداوند متعال فرزندی به تو عنایت فرماید.اگر فرزندت پسر شد،نام او را«محمد»بگذار.
سالی گذشت،روزی از درس برگشته بودم،دیدم چند جعبه پرتقال را در دالان منزل گذاشته اند و رفته اند.از مشهدی صفر(خادم منزل که پیرمرد باصفایی بود)پرسیدم،گفت یک نفر با ماشین آورد و اینجا گذاشت و چون شما نبودید گفت عصربرمی گردم...منتظر بودم،دیدم همان آقایی است که یکسال پیش از من دعای اولادخواسته بود.گفتم خوش آمدید! این پرتقالها برای چیست؟
گفت این پرتقالها محصول باغ خودم و شیرینی فرزندم محمد است،که پارسال مرا ارشاد نمودی و طبق فرموده شما عمل کردم و خداوند متعال در اثر دعای خیر شمافرزندی به من عنایت فرمود،شیرینی و تحفه آن را برای شما آورده ام.
مرحوم آقای آخوند می گفت:نماز گزاردم و شکر خدا را بجا آوردم که خداوندمتعال درخواست فرد مؤمنی را عملی ساخته است.
این قصه یکی از نوادر حکایات و سرگذشتهای آن عالم ربانی و عارف صمدانی بود که از این سری قصه ها و عجایب در زندگی او فراوان وجود داشت.
آیة الله آخوند همدانی سه فرزند ذکور به نامهای حسین و حسن و محمد،و چندداماد همدانی داشت.
1-حسن معصومی،در پیکار با رژیم ستمشاهی در سال 1353 و پس از مدتی زندانی بودن به شهادت رسید.
2-محمد معصومی که هم اکنون یکی از دبیران خدمتگزار در همدان می باشد.
3-مهندس حسین معصومی،فاضل و هم اکنون مدرس تاریخ و فلسفه علم دردانشگاه صنعتی شریف،و دانشور و پژوهشگر و ویراستار دقیق و فرزانه معاصرمی باشد.ایشان ایامی مسئول و سر دبیر مجله نشر دانش بود.
علاوه بر پسران نامبرده،دارای چند دختر هستند و دامادهای محترم ایشان،افرادمتدین و نیکوکار همدانی می باشند که خداوند بر توفیقاتشان بیفزاید.
سرانجام این عالم بزرگ و مرجع عالیقدر منطقه غرب کشور،پس از یک بیماری شدید که جهت مداوا به انگلستان برده شد،در 31/4/1357،مطابق شعبان 1398 دیده از جهان فرو بست.پیکر پاکش جهت دفن به همدان انتقال داده شد و در مسیر راه به همدان،با استقبال و احترام فوق العاده مردم رو به رو شد و در همدان تشییع فوق العاده و باشکوهی از جنازه ایشان به عمل آمد و دوستداران انقلاب اسلامی،به برکت این پیکر شریف،تظاهرات وسیعی را بر ضد رژیم طاغوت راه انداختند.پیکر پاکش درقبرستان عمومی شهر مدفون گردید.بر سنگ مزار او،آیة الله العظمی مرعشی نجفی اینگونه نبشتند:هذا مغرب شمس العلم و الحکمة و التقوی،رجل الرجال و الدرایة،بطل الحدیث و الروایة،طود الفضل و جوهر الفقه،فقه الاصول و اصل الفروع،الحبر الجلیل والبحاثة النقاد النبیل،بانی المدرسه الدینیة ببلدة همدان و القائم باحیاء حوزتها العلمیة وتاسیس مکتبتها المنیفة و المربی فی حجر تربیته جماعة من الاعاظم و الاعلام...
بالاخره «ذوقی »شاعر معاصر و خوش ذوق همدان،در رثاء و تاریخ وفات او،سرودند:
در دامن الوند که شهر همدان است ز آیات خدا«آیتی »امر عیان است «آخوند»لقب،نام «علی »،مظهر تقوی در علم و یقین،چشم و چراغ همگان است (3)
گویند پیش از وفات،برخی از علاقمندان از او خواسته بودند که اجازه دهندمقبره خاصی جهت وی تدارک ببینند.آن مرحوم ضمن رد این پیشنهاد فرموده بودند:
می خواهم باران رحمت الهی،همراه قبر دیگر مؤمنان،مستقیم بر قبرم ببارد و مانع ورادعی نداشته باشد.
از این رو قبر او در جوار دیگر قبور مؤمنین در قبرستان عمومی شهر و دردروازه قرار دارد و حقیر موفق به زیارت و استرحام آن شده است.
پی نوشتها:
1- مجله نور علم شماره 46 سال دهم دوره چهارم صفحه 69.
2- زیر بنای تمدن و علوم اسلامی،چاپ سوم،1356 ه.ش،دفتر نشر نوید اسلام،ص 193- 191.
3- منابع و مآخذ:یکصد سال مبارزه روحانیت،ج 3- زیر بنای تمدن و علوم اسلامی،تالیف نگارنده- تاریخ مفصل همدان، تالیف استاد صابری.
برداشت از سایت : http://www.hawzah.net/fa/article/articleview/4719
مجازات فروش فیلترشکن ...
طبق قانون جرایم رایانهیی فروش هر نرمافزار و یا ابزار الکترونیکی که به منظور استفاده از سایتهای فیلتر شده توزیع شود، جرم محسوب شده و پیگرد قانونی دارد.
به گزارش ایسنا، این روزها بسیاری از کاربران اینترنت کشور برای دستیابی به سایتهای مختلف و به ویژه شبکههای اجتماعی از جمله فیسبوک از فیلتر شکن بهره میگیرند و اگرچه آمار دقیقی از فروش فیلترشکنها در دسترس نیست اما تاکید مقامات قضایی مبنی بر این که 20 تا 30 درصد از کاربران اینترنت کشور از نرمافزارهایی مانند vpn برای دسترسی به سایتهای مختلف بهره میگیرند گویای آن است که به هر حال فیلترشکنها فروش خوبی در کشور دارند.
با این وجود طبق ماده 25 قانون جرایم رایانهیی تولید، انتشار یا توزیع یا معامله دادهها یا نرمافزارها یا هر نوع ابزار الکترونیکی که صرفاً به منظور ارتکاب جرائم رایانهیی به کار میروند، جرم محسوب شده و جریمه خاص خود را دارد.
بر اساس آنچه در فصل هفتم قانون جرایم رایانهیی آمده، هر فردی مرتکب اعمالی چون تولید یا انتشار یا توزیع یا معامله دادهها یا نرمافزارها یا هر نوع ابزار الکترونیکی که صرفاً به منظور ارتکاب جرائم رایانهیی به کار میروند، شود و یا این که نسبت به فروش یا انتشار یا در دسترس قرار دادن گذرواژه یا هر دادهای که امکان دسترسی غیرمجاز به دادهها یا سیستمهای رایانهیی یا مخابراتی متعلق به دیگری را فراهم کند، شود به حبس از نود و یک روز تا یک سال یا جزای نقدی از پنج تا بیست میلیون ریال یا هر دو مجازات محکوم خواهد شد.
البته تبصرهای نیز برای این بند در نظر گرفته شده و در قالب آن تاکید شده است که«چنانچه مرتکب اعمال یاد شده را حرفه خود قرار داده باشد، به حداکثر هر دو مجازات مقرر در این ماده محکوم خواهد شد.»
دریافت
حجم: 6.79 مگابایت
توضیحات: مبحت ارث
منبع : سایت حقوقی دادگستر
سایت حقوقی دادآفرین
سایت حقوقی حق گستر