سرود
ای عاشقان ، ای عاشقان ، جان می رسد ،
جان می رسد
مهری درخشان می
دمد ، ماهی فروزان می رسد
آید نوای کاروان ، بر گوش جهان کان دل ستان
تا دل ستاند زین و آن ، اینک
شتابان می رسد
رخسار ماهش را ببین ، زلف سیاهش را ببین
برق نگاهش را ببین
، یوسف به کنعان می رسد
ساقی ببخشا جام را ، از باده پر کن کام را
گو باز این پیغام را ، پیمانه
گردان می رسد
رونق فزای باغ ها ، لطف و صفای راغ
ها
بر قلب عاشق ، داغ
ها ، زیبا گلستان می رسد
بر درگهش کن بندگی ، خواهی اگر پایندگی
کان رهنمای زندگی ، و آن مهد
عرفان می رسد
مهر سحر ، ماه صفا ، بحر گهر ، گنج وفا
آیینه یزدانما ،
خورشید ایمان می رسد
یار موافق می رسد ، دلدار صادق می رسد
قرآن ناطق می رسد ، محبوب یزدان
می رسد
غرق طرب ? صائم ? از او ، جان می رسد جان می رسد